نفس می کشم ، تا به جای مرده ها خاکم نکنند !

اینگونه است حال من ، چیزی نپرس . . .

.

ترک من مکن ، نکن تو ترکم ای دوست / گر بریزه پیش من ، ز پیش من بوس

ور بگیری یار دیگری تو فردا / میکنم حواله تو را فحش ناموس !

دور باش اما نزدیک

من از نزدیک بودن های دور میترسم . . .

 

میزند فقط به یاد عشقت این نبض / جز تو من به کَس نگفته بودم این رمز !

گر بری سفر به پای تو کنم صبر / تا چمن به زیر پای من شود سبز !

 

.کی باشد و کی که ما نشینیم به هم / دستی بزنیم و پا بکوبیم به غم

قدر دل یکدگر بدانیم و سپس /  موی تو کنم شانه تو ریزیش به هم !

.

کاش در سینه مرا این دل دیوانه نبود / یا اگر بود اسیر غم جانانه نبود

رخ گل مایه سودا و گرفتاری شد / ورنه مرغ دل ما را هوس دانه نبود . . .

..

من خسته شدم. بار مرا کوه نبرد / طوفان مرا کشتی آن نوح نبرد

این مردم ما ز غصه جوک می‌گویند / یعنی که کسی به دل جز اندوه نبرد

.

دلم از اینجا گرفته  یه جهان تازگی می خواد

تب وتاب و ماجرایی , واسه زندگی می خواد

 

ببرد از من قرار و طاقت و هوش / پنیری بودم و دلبر چنان موش!

دل و دینم، دل و دینم ببردست /  خدایا سارق دین و دلم کوش؟!