ببینیدوبدانید <<<<جالب و  دیدنی>>>

                  طاق بستان


در حوالی سه راهی کرمانشاه، سنندج و همدان، در 9 کیلومتری شمال شهر کرمانشاه، بنای معروف «طاق بستان» قرار دارد. طاق بستان در زبان بومی (کردی)، "طاق وسان" گفته می‌شود. «سان» به معنی سنگ می‌باشد و به اين ترتيب طاق بستان، "طاق سنگی" معنی می‌دهد. اين مجموعه در قرن سوم ميلادی ساخته شده است. پادشاهان ساسانی نخست نواحی اطراف تخت جمشيد را برای تراشيدن تنديس‌های خود برگزيدند، اما از زمان اردشير دوم و شاهان پس از او طاق بستان را انتخاب کردند که در بين راه جاده‌ی ابريشم قرار داشت و دارای طبيعتی سرسبز و پر‌آب بود.


alt


بنای طاق بستان شامل دو طاق مي باشد که طاق بزرگ‌تر خسرو پرويز و طاق کوچک‌تر شاهپور دوم و سوم را به تصوير کشيده است. دو سقف طاق بستان یک اندازه نیستند اما هر دو بهم پیوسته اند.

حجاری طاق بزرگتر که به پهنای 5/7 متر و ارتفاع حدود 9 متر و به عمق 5/6 متر است متعلق به دوره خسرو پرویز میاشد . جدار عقب آن به دو نقش برجسته صحنه های شکار مزین هستند. در بالای مدخل طاق و در گوشه ی آن دو نقش برجسته خدای پیروزی منقوش است که شباهت به حجاریهای یونانی دارد . نقش فوقانی جدار عقب غار یک صحنه از تاجگذاری را نشان می دهد. اهورامزدا و زنی در دو طرف خسرو پرویز قرار دارند و هر یک تاجی به وی می دهند این زن را بعضی شیرین می دانند اما باستان شناسان آن را نقش آناهیتا (ناهید) می دانند.


alt


alt
طاق کوچک طاق بستان که به پهنای 6 متر و به ارتفاع حدود 5 متر و به عمق 5/3 متر می باشد ظاهرا در عهد شاپور ساسانی کنده شده است و بر جدار عقب آن نقش برجسته ای از این پادشاه و پدرش شاپور دوم منقوش می باشد.

در نزدیک این طاق و کمی بالای آن صفحه حجاری شده ی دیگریست که در آن سه تصویر ایستاده وجود دارد. در طرف راست اردشیر نقش اهورامزدا دیده می شود که تاجی بر سر دارد و رویش به طرف اوست و حلقه نواردار سلطنت را به وی اعطا می کند. زیر پای این دو، شخصی بر زمین افتاده است و پشت سر اردشیر شخصی ایستاده است که هاله ای با شعاع های تابان گرد سر او دیده می شود و پاهایش بر روی گلی است که برگها و لاله اش باز شده و بیشتر منظره درخت سدری شگفته را می نمایاند. این شخص قاعدتا زرتشت یا خدای مهر (میترا) می باشد.


alt

alt

alt

همچنین در ضلع غربی این مجموعه فضایی جهت بازدید مراجعه کنندگان از برخی اقلام سنگی دوره ی ساسانی در نظر گرفته شده است.


alt

alt

alt

alt

مطالب جدیدکنکور واقعا"دیدنیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

             کنکور 87

                   کنکور 87

                  

                 

 

+  

او کیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پرویز شاپور(زاده ۵ اسفند[۱] / ۵ خرداد[۲] ۱۳۰۲ در قم[۳]، درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش کاریکلماتور، نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیزدارد.

  • وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
  • اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
  • به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
  • به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
  • قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.
  • به نگاهم خوش آمدی.
  • قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
  • هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
  • برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.
  • گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
  • روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
  • غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
  • بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
  • سخنی از؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                                  پرویزشاپور

  • اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم،قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
  • به عقیده گیوتین،سر آدم زیادی است.
  • به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
  • قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.
  • به نگاهم خوش آمدی.
  • قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
  • هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
  • برای اینکه پشه‌ها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون می‌گزارم.
  • گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
  • روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند.
  • سخننننننننننننننننننننننننهای پنددددددددددددددددآموز

     

    <<<برو خودت راکشف کن     هیچ کس توراکشف نخواهد کرد>>>

     

    <<<حافظ   حافظ شد  چون میدانست که نمی تواند سعدی باشد>>>

     

    <<<تجربه نام مستعاریست که برخطاهایمان میگذاریم>>>

    سخننننننننننننننننننننننننهای پنددددددددددددددددآموز

    <<<ترجیح میدهم باکفشهایم راه بروم وبه خدافکرکنم تااینکه درمسجدبنشینم وبه کفشهایم فکرکنم>>>

     

     

    <<<<<<هیچ به فردانیاندیش     فردااندیشه ای برای خوددارد       

                       رنج هرروزبرای آن روز کافیست>>>>>>>

     

    <<<<<<<<<حسین بیش ازآنکه تشنه آب باشد تشنه لبیک بودولی    آنهاهمیشه زخمهایش رابه مانشان دادند وبزرگترین درد اورا بی آبی   نامممممممممممممممیدند>>>>>>

    ادامه نوشته